سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کاش بدونی

حواسِ پرت

امروز بازم یادم رفت بچه ها فوق العاده دارن و زود رفتم دم مدرسه و برگشتم. باورت می شه؟! بار دومه که این اشتباه رو می کنم. می دونستم 4 شنبه فوق العاده دار. امروزم بیشتر از 10 بار به دلایل مختلف تقویم رو دیدم و می دونستم 4 شنبه است. اما 12 رفتم دم مدرسه. ترافیک بود 10 دقیقه دیر رسیدم. فکر کردم رفتن. مستاصل همه مدرسه رو گشتم و بعد یادم اومد فوق العاده دارن.
اینمهم رواهو برگشتم و باز باید ساعت 3 برم. دارم کم کم به حواسم شک می کنم. چیزای ساده و بدیهی رو فراموش می کنم. منی که یه زمانی به حافظه م بیشتر از هر چیز اطمینان داشتم. یادت میاد می گفتی کارایی که می خوای بکنی رو بنویس و من می گفتم یادم می مونه؟ دیگه نمی مونه! و می دونم به خاطر فشار این مدته. خسته ام از تکرار هر روز دعوا و بحث. حرفای تکراری. توضیحات تکراری. آدمای نفهم...
دلم یه روز بدون دغدغه می خواد. فقط یکی. بدون هیچ دغدغه ای. با آرامش...
راستی آرامش چه شکلیه؟!